مدرس:
محمد رستمی نیا
تاریخ شروع: جمعه 3 اسفند ماه 1403
زمان برگزاری: ساعت 16 تا 18
طول دوره: 2 ساعت (1 جلسه 2 ساعته)
گواهی از: به این دوره گواهی تعلق نمیگیرد.
این جلسه از مجموعه "جمعههای روانکاوی" به بررسی تمایز میان "زنده بودن" و "داشتن جان" از منظر روانکاوی میپردازد. این تمایز در اندیشههای روانکاوانی مختلف، از جمله فروید، لاکان، و بیون، به شکلهای متفاوتی مطرح شده است. در این دوره، مفهوم حیات روانی بررسی میشود: آیا صرفاً زنده بودن به معنای داشتن جان است؟ چرا برخی افراد در زندگی احساس تهی بودن میکنند؟ چگونه سازوکارهای دفاعی، ساختار ذهنی و تجربههای عاطفی در شکلگیری احساس زنده بودن یا نداشتن جان نقش دارند؟ این مفاهیم در قالب نظریات روانکاوی و نمونههای بالینی تحلیل خواهند شد.
پیشرفته
1- آیا به دوره جمعه های روانکاوی: هر زندهای جان دارد، ولی هر جانداری زنده نیست گواهی معتبر تعلق می گیرد؟
خیر.دوره جمعه های روانکاوی: هر زندهای جان دارد، ولی هر جانداری زنده نیست گواهی ندارد.
2- چگونه در دوره جمعه های روانکاوی: هر زندهای جان دارد، ولی هر جانداری زنده نیست شرکت کنم؟
برای شرکت در این وبینار، کافیست در مدرسه روان بنه پنل کاربری داشته باشید. اگر عضو مدرسه نیستید، میتوانید از صفحه
تماس با ما، با شماره موبایل یکی از مسئولین ثبت نام مدرسه در ارتباط بوده و لینک
ثبت نام را دریافت کنید. در نظر داشته باشید که ثبت نام اولیه در مدرسه رایگان است. شرکت در این وبینار برای همه علاقمندان به روان درمانی ، ازاد و رایگان است.
3- دوره جمعه های روانکاوی: هر زندهای جان دارد، ولی هر جانداری زنده نیست برای چه کسانی مناسب است؟
این دوره برای روانکاوان، روانشناسان، مشاوران، دانشجویان روانشناسی، و علاقهمندان به مفاهیم عمیق روانکاوی مناسب است. همچنین، کسانی که با مراجعانی کار میکنند که احساس تهی بودن، افسردگی یا گسست هیجانی دارند، میتوانند از این دوره بهره ببرند.
4- در دوره جمعه های روانکاوی: هر زندهای جان دارد، ولی هر جانداری زنده نیست چه می آموزیم؟
شرکتکنندگان یاد میگیرند که چگونه مفاهیم "زنده بودن" و "داشتن جان" در روانکاوی تعریف میشوند، چه مکانیزمهایی باعث کاهش احساس زنده بودن میشوند، و چگونه میتوان از طریق تحلیل روانکاوانه به بازگرداندن تجربهی جاندار بودن کمک کرد.
5- منظور از "زنده بودن" و "داشتن جان" چیست؟
زنده بودن به معنای فعالیت بیولوژیکی بدن است، اما داشتن جان به تجربه عمیق روانی، احساس حضور، و ارتباط با دیگری مرتبط است. برخی افراد زندهاند اما حس جاندار بودن ندارند.
6- چرا برخی افراد با وجود زنده بودن، احساس تهی بودن میکنند؟
مکانیزمهای دفاعی شدید، افسردگی، روانپریشی، و تروما میتوانند باعث قطع ارتباط فرد با هیجانات و احساس زنده بودن شوند.
7- رابطهی افسردگی و "مرگ روانی" چیست؟
در افسردگی، فرد ممکن است احساس کند که از نظر فیزیکی زنده است اما از نظر روانی مرده یا تهی شده است. این تجربه میتواند ناشی از قطع ارتباط با هیجانات یا سرکوب شدید احساسات باشد.
8- نظریهی بیون دربارهی احساس زنده بودن چیست؟
بیون بر نقش تفکر و ظرفیت ذهنی در تجربهی زنده بودن تأکید دارد. او معتقد است که ارتباط با افکار و هیجانات میتواند به فرد کمک کند احساس جاندار بودن داشته باشد.
9- چگونه لاکان "داشتن جان" را تحلیل میکند؟
لاکان به نقش زبان، ابژه، و ارتباط فرد با "دیگری" در تجربهی زنده بودن میپردازد. او معتقد است که اگر فرد نتواند خود را در زبان و دیگری بازیابد، احساس زنده بودنش مختل میشود.
10- آیا تجربههای عاطفی اولیه در احساس زنده بودن نقش دارند؟
بله، تجربههای دلبستگی اولیه و نوع مراقبتی که کودک دریافت میکند، میتواند بر احساس زنده بودن او تأثیر بگذارد. کودکانی که در محیطهای سرد عاطفی رشد میکنند، ممکن است در بزرگسالی احساس تهی بودن داشته باشند.